• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات خواجه نصیرالدین طوسی

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تبیین چندگانگی مقوله جوهر در آثار خواجه نصیرالدین طوسی
        مهدی  دشت‌بزرگی محمداسماعیل  عبدالهی محمد کرمی نیا
        خواجه نصیرالدین طوسی در آثارش گاه دو رأی مختلف در مورد یک مسئلة علمی ارائه داده است، یکی بشیوۀ اهل کلام و دیگری بشیوۀ فلاسفه. در وهلۀ نخست ممکن است تصور شود که خواجه به ورطۀ تعارض فرو افتاده است اما تحلیل مباحث نشان میدهد که این تعارضها صوری هستند و در چارچوب نظام کلی ا چکیده کامل
        خواجه نصیرالدین طوسی در آثارش گاه دو رأی مختلف در مورد یک مسئلة علمی ارائه داده است، یکی بشیوۀ اهل کلام و دیگری بشیوۀ فلاسفه. در وهلۀ نخست ممکن است تصور شود که خواجه به ورطۀ تعارض فرو افتاده است اما تحلیل مباحث نشان میدهد که این تعارضها صوری هستند و در چارچوب نظام کلی اندیشۀ وی قابل تبیینند. یکی از این موارد متعارض دربارۀ مقولۀ جوهر است. خواجه در آثار منطقی خود جوهر را همانند حکمای مشاء، مقوله یا جنس‌الاجناس شمرده اما در تجرید الاعتقاد، جوهر را معقول ثانی دانسته است. مقالۀ پیش‌رو به تبیین این چندگانگی مقوله جوهر پرداخته، سپس در مقام داوری، احتمالات ممکن را مطرح کرده و از میان آنها، رأیی که بنظر میرسد با واقعیت مطابق است را بعنوان نظر مختار نویسندگان، معرفی مینماید. مقاله با استناد به عبارات خواجه نصیر و در نظر داشتن موقعیت اجتماعی و علمی دورۀ حیات وی که با هجمۀ گسترده متکلمان بر ضد فلاسفه مواجه بود، همچنین با توجه به شخصیت متعادل و حق‌محور و دانش‌دوست خواجه، نشان میدهد که این تعارض بدوی است نه واقعی. این تحقیق بر اساس پژوهش در آثار خواجه نصیر و بروش کتابخانه‌یی صورت گرفته است؛ گرچه گاه بضرورت بحث، دیدگاه‌های شارحان وی نیز مد نظر بوده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - اراده خدا از نگاه خواجه نصیرالدین طوسی، ملاصدرا و علامه طباطبایی
        آرمین منصوری علی الله بداشتی
        چگونگي ارادة الهی یکی از مسائل بحث‌برانگیز خداشناسی است كه برغم پذیرش ارادة الهی بعنوان یکی از صفات الهی توسط تمامی اندیشمندان، اختلاف نظرهای بسیاری در تفسیر آن وجود دارد. هدف این مقاله بررسی، مقایسه و ارزیابی آراء خواجه نصیرالدین طوسی، ملاصدرا و علامه طباطبایی در سه بع چکیده کامل
        چگونگي ارادة الهی یکی از مسائل بحث‌برانگیز خداشناسی است كه برغم پذیرش ارادة الهی بعنوان یکی از صفات الهی توسط تمامی اندیشمندان، اختلاف نظرهای بسیاری در تفسیر آن وجود دارد. هدف این مقاله بررسی، مقایسه و ارزیابی آراء خواجه نصیرالدین طوسی، ملاصدرا و علامه طباطبایی در سه بعد معناشناسی، منشأ و هستی‌شناسی ارادة الهی است. خواجه نصیر اراده را عین داعی که همان علم به مصلحت فعل است، میداند و در نتیجه به ارادة ذاتی خداوند معتقد بوده و آن را از صفات ذات میداند. ملاصدرا عینیت حب با اراده را نیز به عینیت علم به مصلحت فعل با اراده اضافه کرده و اراده را صفت ذات قلمداد میکند و روایات وارده از معصومین در صفت فعل بودن اراده را با تغییر معنا و مرتبة آن از معنای قصد انجام فعل و مقام ذات به معنای ایجاد و مرتبة موجودات بالفعل توجیه میکند. اما علامه ‌طباطبایی ارجاع اراده به علم به نظام اصلح را مناقشه‌يي لفظی دانسته و آن را صرفاً نامگذاری قلمداد ميكند. او با ارجاع اراده به هر صفت ذاتی دیگری غیر از علم، مانند حب، مخالف بوده و در نتیجه اراده را نه از صفات ذات بلکه منتزع از مقام فعل و از صفات فعل تلقي ميكند و منشأ انتزاع آن را نفس فعلی که در خارج اتفاق می‌افتد یا حضور علت تامه برای فعل، معرفی میکند. بنظر میرسد تغییر نگاه هستی‌شناسانه به اراده و صفت فعلی دانستن آن توسط علامه در توجیه محذوریتهای عقلی، دقیقتر از صفت ذات دانستن اراده بدون عنایت به تغایر مفهومی میان اراده با علم و حب است که توسط خواجه و ملاصدرا ارائه شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - نقش فرهنگی خواجه نصیرالدین طوسی در تعامل با هلاکوخان مغول
        سیدمحسن حسینی عین الله خادمی امیرحسین  منصوری نوری محسن شمس
        این جستار به بررسی نقش فرهنگی خواجه نصيرالدين طوسي در تعامل با هلاکوخان مغول و عوامل دخیل در این تفاهم فرهنگی ميپردازد. در این تحقیق تبیین میشود که خواجه چگونه با درک صحیح از شاخصه‏ها و نمادهای فرهنگی قوم مغول، توانست در کارزار فرهنگی بر آنها غلبه کند و از علاقة مغولها چکیده کامل
        این جستار به بررسی نقش فرهنگی خواجه نصيرالدين طوسي در تعامل با هلاکوخان مغول و عوامل دخیل در این تفاهم فرهنگی ميپردازد. در این تحقیق تبیین میشود که خواجه چگونه با درک صحیح از شاخصه‏ها و نمادهای فرهنگی قوم مغول، توانست در کارزار فرهنگی بر آنها غلبه کند و از علاقة مغولها به نجوم که جزئی از فرهنگ آنها محسوب میشد، استفاده نماید و با هوش فرهنگی بالای خود، به تقویت جریان کلام امامیه در جنبة معرفتی و پایگاه شیعه در ساختار سیاسی حکومت هلاکوخان، مبادرت ورزد. با حضور خواجه نصیر، پس از قرنها کلام امامیه در ساختار سیاسی صاحب نماینده شد و حتی مغولان به اسلام گرایش پیدا کردند. با سقوط خلافت بغداد نیز ـ خواه خواجه در آن مؤثر بوده باشد، خواه نه ـ‌ در واقع یکی از پشتوانه‏های کلام اشعری از بین رفت و گروه‏های شیعه امامیه جان گرفتند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - نقش گرایشهای اعتقادی خواجه نصیرالدین طوسی در اقبال و ادبار وی نسبت به اسماعیلیان
        سیدمحسن حسینی عین‌الله  خادمی حوریه شجاعی باغینی محمد وحید صمیمی
        در اقبال و ادبار خواجه نصیر نسبت به فرقة اسماعیلیه، مجموعه‏يی از عوامل دخیل بوده است. این مقاله به آشکارسازی نقش گرایشهای اعتقادی وی در تعامل با این فرقة مذهبی پرداخته است. دانش‌اندوزي خواجه نصیرالدین طوسی در فضای انديشة شیعه دوازده امامی بوده اما در جوانی از باورهای ت چکیده کامل
        در اقبال و ادبار خواجه نصیر نسبت به فرقة اسماعیلیه، مجموعه‏يی از عوامل دخیل بوده است. این مقاله به آشکارسازی نقش گرایشهای اعتقادی وی در تعامل با این فرقة مذهبی پرداخته است. دانش‌اندوزي خواجه نصیرالدین طوسی در فضای انديشة شیعه دوازده امامی بوده اما در جوانی از باورهای تقلیدی موجود و جمود بر ظواهر شریعت رویگردان بود. همین موضوع سبب شد به بعضی آموزه‏های اسماعیلیان همانند توجه به باطن متون مذهبی، گرایش پیدا کند و در پي دعوتی که از وی بعمل آمد، به این فرقه بپیوندد. البته اوضاع نابسامان موجود در جغرافیای سیاسی‌ـ‌مذهبی شرق جهان اسلام نیز انتخابهای خواجه را محدود کرده بود. اما بر اساس بعضی گزارشهای تاریخی از زمان اقامت او در میان اسماعیلیان، و نيز بعضی آثار مکتوب وی که بر وفق عقاید اسماعیلیان نگاشته‌ شده، میتوان گفت خواجه پس از پیوستن به این فرقه، با آنها دچار اختلاف عقیدتی شده است. عکس‏العمل او پس از جداییش از اسماعیلیان، که آنها را در کتب کلامیش ملحد و خارج از اسلام معرفی کرد، اين اختلاف را تأیید ميكند. در واقع، خواجه نصیر بر اساس گرایش اعتقادیش در جوانی به این فرقه پیوست و پس از آن، بدليل اختلاف اعتقادی از آنها جدا شد و با نگارش آثار کلامی، تضاد عقیدتیش با این گروه را آشکار نمود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - سخن سردبیر
        حسین کلباسی اشتری
        در تاريخ سرزمين ما، ايران، ادوار و مقاطعي هست كه هنوز زوايا و ابعاد مهمي از آنها همچنان در تاريكي و ابهام باقي مانده و آگاهي و دانش ما دربارة آنها ناچيز است؛ ازجمله دورة موسوم به حمله و اشغال مغولان (ح654ـ 616 ق) كه برغم انجام تتبعات و پژوهشهاي گوناگون اجتماعي، سياسي، ا چکیده کامل
        در تاريخ سرزمين ما، ايران، ادوار و مقاطعي هست كه هنوز زوايا و ابعاد مهمي از آنها همچنان در تاريكي و ابهام باقي مانده و آگاهي و دانش ما دربارة آنها ناچيز است؛ ازجمله دورة موسوم به حمله و اشغال مغولان (ح654ـ 616 ق) كه برغم انجام تتبعات و پژوهشهاي گوناگون اجتماعي، سياسي، ادبي و فرهنگي، دست‌كم بلحاظ مختصات علمي اين دوره ـ شامل شيوه‌هاي آموزش، وضعيت مدارس، چگونگي نگارش آثار علمي و ادبي، كتابخانه‌ها و حتي فهرست جامعي از عالمان و دانشمندان ـ آگاهي ما نسبت به آن اندك است. از جهت داده‌هاي مربوط به «تاريخ فلسفه» ـ ‌و در معناي عام آن، علوم عقلي ـ از نقش كساني چون خواجه‌نصيرالدين طوسي (672ـ 597 ق) گزارشها و نوشته‌هاي بسياري به زبانهاي مختلف در دست است، ليكن همچنان ناگفته‌هاي بسياري در اين زمينه وجود دارد كه نيازمند تتبّع و پژوهش گسترده‌تري است. اهميت خواجه نصير و نقش او در حفظ ميراث علمي ايران و اسلام (تأسيس رصدخانه و كتابخانه مراغه، تجميع آثار علمي از نقاط مختلف، دعوت از عالمان و دانشمندان در زمينه‌هاي مختلف علمي، نگارش آثاري جاويدان در فلسفه و رياضي و كلام و هيئت و ...) تنها بخشي از خدمات علمي اين چهره بزرگ تاريخ ماست؛ ابتكار و نوآوريهاي او در دانشهاي عصر ـ بويژه فلسفه و كلام ـ آنهم در زمانه وحشت و ناامني ناشي از حملة مغول، نيازمند بازخواني و معرفي جديد است. توجه كنيم! رام كردن و انقياد قومي كه از دانش و فرهنگ و زندگي شهري و آداب تمدني دور بودند، در دشتها و بروي پشت اسبها پرورش يافته و از هجوم و غارت و آتش زدن خانه و كاشانه مردمان لذت ميبردند، كار آساني نبود؛ آنهم براي دانشمندي كه ميبايست از سويي در قلاع اسماعيلي دست به نگارش اخلاق ناصری زده و برخي ماجراجوييها و رفتارهاي افراطي سران اسماعيلي را مهار كند و از سويي ديگر، در دربار هلاكوخان مغول، ضمن تمشيت و تدبير امور، به اصلاح و آباداني و انتشار علوم اهتمام ورزد و در كنار همة اين امور، امنيت نفوس و ذخاير مادي و معنوي دارالاسلام را تأمين كند. هركدام از اينها بتنهايي برگي درخشان در كارنامة حيات علمي، سياسي و اجتماعي يك چهرة ماندگار بحساب مي‌آيد. خدمات خواجه در حوزة علوم عقلي دست‌كم از دو جهت چشمگير و بلكه يگانه و بيهمتاست: 1. آنگونه كه در تراجم آمده است، خواجه در عنفوان جواني، فلسفه را در نيشابور با آثار شيخ‌الرئيس فرا گرفت و تا بدانجا پيش رفت كه يكي از معروفترين شروح و تعليقات را بر اشارات و تنبيهات ابن‌سينا نگاشت كه اكنون با گذشت پيش از هفت قرن از زمان نگارش آن، همچنان بعنوان يكي از منابع و مآخذ مهم علوم عقلي و حكمت سينوي بشمار ميرود. شرح و تعليقه خواجه نوشته‌يي همعرض ساير تعليقات نيست، از اين جهت كه از يكسو مشكلات و غوامض متن فشردة شيخ‌الرئيس را باز ميكند و از سويي ديگر حملات و نقدهاي گزنده فخر رازي، بنمايندگي از گروه كثيري از متكلمان متصلّب و عقل‌‌ستيز را پاسخ ميدهد؛ آنهم در زمانه‌يي كه چراغ حكمت و فلسفه كم‌فروغ يا حتي بيفروغ بود و دفاع از عقل و علوم عقلي به قيمت جان آدمي تمام ميشد! اهتمام خواجه به علوم عقلي محدود و منحصر به شرح اشارات نيست؛ در ساير نوشته‌هاي علمي او نيز روش استدلالي و برهاني غلبه يافته و گويي وي خود را مكلّف به تجديد حيات فلسفه و روش عقلي در زمانه غربت آن ميدانسته است. 2. اگرچه دربارة مذهب كلامي خواجه ـ آنهم با عنايت به ارتباط وي با اسماعيليان‌ ـ اظهار نظرهاي مختلفي شده است، ليكن آنچه مسلّم است، نگارش اثري مانند تجريد الاعتقاد از يكسو و پرورش دانشمندان و عالمان بزرگي چون علامه حلّي و ابن‌ميثم بحراني (شارح نهج‌البلاغه) از سويي ديگر نميتواند در تعيين سمت و سوي اعتقادي خواجه بي‌اثر باشد؛ گذشته از آن شيوة نگارش و پردازش آراء و عقايد كلامي اماميه در تجريد الاعتقاد و دفاع كم‌نظير خواجه از عقايد مذهب حقّه بروش برهاني و استدلالي، جاي هيچگونه ترديدي در تشخيص تعلق خاطر نويسنده باقي نميگذارد. از اينرو بجرئت ميتوان گفت خواجه قهرماني بيبديل و احياگر سنت فلسفي و حكمي عالم اسلام در قرن هفتم و آموزگاري بزرگ در انتقال آموزه‌هاي اعتقادي شيعه اثني عشري است. اين معنا در حكم كلياتي است براي پژوهشهاي تفصيلي در تاريخ علوم و دانشهاي ايران و عالم اسلام كه اميد است پژوهشگران جوان با همت خود افقها و داده‌هاي جديدي را در اين زمينه عرضه بدارند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - تبیین دگردیسی تاریخی آموزۀ دوستی و محبتِ افلاطونی ‌ـ‌‌ ارسطویی در اندیشۀ فارابی و طوسی (در عرصۀ روابط انسانی)
        فرشته  ابوالحسنی نیارکی
        پرسش محوری جستار حاضر، توصیف و تحلیل تطور تاریخی آموزۀ دوستی (محبت) افلاطونی‌‌ـ‌‌ارسطویی در آیینۀ اندیشۀ فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی است. روش تحقیق، مطالعۀ تاریخی است که علاوه بر توصیف، به چرایی این تطور نیز میپردازد. بحث دوستی در اندیشۀ ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخوسی چکیده کامل
        پرسش محوری جستار حاضر، توصیف و تحلیل تطور تاریخی آموزۀ دوستی (محبت) افلاطونی‌‌ـ‌‌ارسطویی در آیینۀ اندیشۀ فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی است. روش تحقیق، مطالعۀ تاریخی است که علاوه بر توصیف، به چرایی این تطور نیز میپردازد. بحث دوستی در اندیشۀ ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخوسی مطرح شده و رگه‌هایی از آموزه¬های افلاطونی در آن قابل مشاهده است. این بحث در فلسفۀ دورۀ اسلامی از جهاتی دچار دگردیسی شد، ازجمله از حیث تنوع محبوب (و بالاترین محبوب)، از حیث دامنه، یعنی فردگرایانه یا جامعه‌گرایانه بودن، و از حیث خودخواهی یا دیگرخواهی. از حیث تنوع محبوب، از دوستیِ بافضیلت به محبت نسبت به حکیم (خدا) رسیده است، از حیث دامنه، شاهد تغییر گفتمان از دوستی سیاسی ـ اجتماعی، به محبت بمثابه نوعی خصلت درونی هستیم که آثار فردی و اجتماعی دارد، و از خودخواهی و دیگرخواهی گذر کرده و مطابق با قاعدۀ سنخیت، به محبت از‌ـ‌اویی (خدایی) رسیده است. تأثیرپذیری از آراء متفکرانی همچون فلوطین و همچنین نقش دین، فرهنگ، عرفان و واسطه‌هایی چون آراء ابن¬سینا، آثار ابن¬مسکویه و شیخ اشراق در تبیین این دگردیسی اهمیت دارد. مبانی خاص فلسفی و کلامی فارابی و طوسی و همچنین برخی آراء اخلاقی ایشان، مهمترین عامل برای تفسیر چرایی این دگردیسی است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - روش نظام‌مند خواجه‌نصیرالدین طوسی در مواجهه با منتقدان فلسفة اسلامی
        حسام الدین مؤمنی شهرکی
        خواجه‌نصیرالدین طوسی را میتوان در شمار برترین مدافعان فلسفۀ اسلامی در دوران غربت تفکر و فلسفه‌ورزی دانست. او با تلاشها و حمايتهاي علمي و فلسفي خود، مانع از خاموشی چراغ اين اندیشة اصيل شد. خواجه‌نصيرالدين براي دفاع از فلسفۀ اسلامي در برابر منتقدان آن، از روشي نظام‌مند به چکیده کامل
        خواجه‌نصیرالدین طوسی را میتوان در شمار برترین مدافعان فلسفۀ اسلامی در دوران غربت تفکر و فلسفه‌ورزی دانست. او با تلاشها و حمايتهاي علمي و فلسفي خود، مانع از خاموشی چراغ اين اندیشة اصيل شد. خواجه‌نصيرالدين براي دفاع از فلسفۀ اسلامي در برابر منتقدان آن، از روشي نظام‌مند بهره برده كه موجب تحول بنیادین در روند فلسفه و کلام اسلامی شد. پژوهش حاضر با استفاده از راهبردهاي توصیفی، تحلیلی و استدلالی و روشهای اسنادی، تحلیل منطقی و قیاسی، بدنبال تبیین نظام علمي‌ـ‌دفاعي خواجه‌نصير در مواجهه با منتقدان فلسفۀ اسلامی است. یافته¬های اين تحقیق نشان میدهند که شاخصه‌های روش نظام‌مند وی عبارتند از: تبيين عدم تعارض میان فلسفه و دین، گفتگو با ساير اندیشمندان، شرح فلسفة سینوی، نقد آراء مخالفـان و منتقـدان فلسفه، ترکیب فلسفة مشائـی و اشراقـی، نشان‌دادن کاربرد فلسفه با ارائة کلام فلسفی، رویکرد عقلی و بدون غرض‌ورزي در شرح و نقد، و رعایت اخلاق در نقد. نتایج پژوهش حاکی از آنست که عقل فلسفی و رويكرد عقلانی خواجه، اساس و محور اصلي نظام علمی‌ـ‌دفاعی اوست. پرونده مقاله